۱۳۸۸ آبان ۸, جمعه

تئوری موسیقی-درس سوم-کلید های دو (سوپرانو-مزو سوپرانو-باریتون-تنور)



کلید های دو :
کلید سوپرانو : وقتی کلید دو ( که شبیه حرف بی انگلیسی است) بر روی خط اول خطوط حامل قرار بگیرد به آن کلید سوپرانو گفته می شود. وسط این کلید نشان دهنده خطی است که این نت بر روی آن قرار گرفته است. نتی که بر روی این خط قرار می گیرد ( خط اول ) نت دو از اکتاو چهارم می باشد ( از سمت چپ) این کلید اکنون منقرض شده و سابقا برای نوشتن وکال سوپرانو استفاده می شده است. اکنون در ترومبون سوپرانو که سازی است که به ندرت استفاده می شود استفاده از این کلید هنوز ادامه دارد و در آثاری از باخ مشاهده می شود.
کلید مزو سوپرانو ( متسو سوپرانو) :
وقتی کلید دو بر روی خط دوم خطوط حامل بیاید این کلید را مزو سوپرانو می خوانند. همچنین نتی که بر روی خط دوم بیاید نیز نت دو اکتاو چهارم خواهد بود. این کلید اکنون منقرض شده و سابقا برای نوشتن آواز های گروه کر در مزو سوپرانو استفاده می شد.
کلید آلتو : این کلید سومین کلید از سمت چپ شکل بالاست. هر گاه کلید دو ( که به شکل حرف بی انگلیسی است ) بر روی خط سوم از خطوط حامل بیاید. نتی که بر روی خط سوم این کلید هم قرار بگیرد نت دو اکتاو چهارم می باشد. این کلید هم اکنون برای قطعات در ساز های ویولا و ترومبون آلتو استفاده می شود. این کلید در گذشته برای صدای وکال آلتو استفاده می شده و همچنین در سازهایی که گستره صدا دهی میانه داشته اند ( نه خیلی بم بوده و نه خیلی زیر بوده اند ) مانند ابوا و بعضی از انواع فلوت که به آنها رکوردر می گویند استفاده می شده است. البته در آثار برامس که برای گروه کر که به همراه ارگن کلیسا همخوانی می کرده اند نیز این کلید یافت می شود. لازم به توضیح است که این ساز ها را در درس سازشناسی مفصلا توضیح خواهیم داد. 
کلید تنور: وقتی کلید دو بر روی خط چهارم از خطوط حامل قرار بگیرد این کلید را به نام کلید تنور می نامند و نتی که بر روی خط چهارم قرار گیرد را دو می نامند. این کلید قبلا برای وکال های تنور استفاده می شده اما اکنون وکال تنور با ترکیبی از کلید های تریبل ( که توضیحش قبلا آمد ) و کلید بیس ( که توضیحش بعدا خواهد آمد ) نت نویسی می شود. کاربرد امروزی این کلید در ساز های زیر مشاهده می شود : بیسون ؛ ویولن سل ، دابل بیس ، اوفونیوم ، و ترومبون ( که در نت نویسی آن از کلید های مختلفی استفاده می شود )
کلید باریتون : این کلید یکی از منقرض شده ترین کلید های دو است که در گذشته بر روی خط پنجم خطوط حامل قرار می گرفته که به کلید باریتون نامیده میشده است. معادل دقیق آن کلید باسی است که بر روی خط سوم آمده و به همین نام خوانده می شود. این کلید توانسته است کلید دو باریتون را منقرض کند.
در درس بعدی به کلید های باس می پردازیم و این سه کلید را به طور خلاصه مرور خواهیم کرد. 
درس ادبیات: ابیات زیر از شاهنامه و داستان کیومرث انتخاب شده است:
سخن گوی دهقان چه گوید نخست

که نام بزرگی به گیتی که جست
که بود آن که دیهیم بر سر نهاد

ندارد کس آن روزگاران به باد
مگر کز پدر یاد دارد پسر

بگوید ترا یک به یک در به در
که نام بزرگی، که آورد پیش

کرا بود از آن برتران پایه بیش
پژوهندهٔ نامهٔ باستان

که از پهلوانان زند داستان


 در این ابیات فردوسی بیان می دارد که نمی داند که چه کسی ابتدا بر جهان حکومت می کرده و کسی اولین تاجگذار را به یاد ندارد. ( به عقیده نگارنده در بیت دوم، "یاد" صحیح است و نه "باد"). و این تاریخ نسل به نسل منتقل شده است.

چنین گفت کابین تخت و کلاه

کیومرث آورد و او بود شاه
چو آمد به برج حمل آفتاب

جهان گشت با فر و آیین و آب
بتابید از آن سان ز برج بره

که گیتی جوان گشت از آن یکسره
کیومرث شد بر جهان کدخدای

نخستین به کوه اندرون ساخت جای
سر بخت و تختش بر آمد به کوه

پلنگینه پوشید خود با گروه
ازو اندر آمد همی پرورش

که پوشیدنی نو بد و نو خورش
به گیتی درون، سال سی شاه بود

به خوبی چو خورشید بر گاه بود
همی تافت زو فر شاهتشاهی

چو ماه دو هفته ز سرو سهی
دد و دام و هر جانور کش بدید

ز گیتی به نزدیک او آرمید
دو تا می‌شدندی بر تخت او

از آن بر شده فره و بخت او  














در این ابیات فردوسی می گوید که ابتدا کیومرث شاه بود و دنیا با شاهنشاهی او آشنا شد. و کیومرث کاخ خود را در کوه ساخت. و پرورش از دوران او آغاز شد و غذا ها و لباس های نو در زمان او به وجود آمد. دوران حکمرانی او سی سال بود و فردوسی از این دوران به نیکی یاد می کند و همه گرد او جمع شده بودند بر وی تعظیم می کردند.
در بخش ایران گردی، هر هفته تصاویری از یکی از نقاط ایران برای شما قرار می دهیم:


عکس زیر کاروانسرای قصر بهرام را در پارک ملی کویر، در شمال شرقی دریاچه نمک قم را نشان می دهد که کلا این ناحیه از نواحی مورد علاقه من است که خیلی مواقع با ماشین در شب ها و صبح های زود میرفتم.
مطلب زیر را از سایت کویر های ایران انتخاب کردم در رابطه با این کاروانسرا:
قصر بهرام کاروانسرای مربع شکل متعلق به عهد صفویه می باشد که از دیوارهای بلند با چهار برج نیم دایره تشکیل شده است. این کاروانسرا به دستور شاه عباس صفوی و بر سر سه راهی اصفهان، خراسان و مازندران بنا نهاده شده است. قصر بهرام از سنگ ساخته شده و دارای 4 ایوان و 24 حجره می باشد. شترخوانها یا اصطبلهای این کاروانسرا به گونه ای تعبیه شده اند که کاملا در پشت اتاقها قرار می گیرند. آب مصرفی این کاروانسرا از چشمه سیاه در 5/7 کیلومتری قصر، توسط آبراهه سفید رنگی که از سنگ تراشیده شده، منتقل می شده است.
توضیح مدیر وب سایت : قصر بهرام در فاصله 50 کیلومتری جنوب پیشوای ورامین و در پارک ملی کویر  قرار دارد برای ورود به این منطقه اخذ مجوز از سازمان حفاظت از محیط زیست الزامی است . در منطقه جنوب شرقی قصر , سیاه کوه با ارتفاع 1865 متر قرار دارد .
راههای ورود به منطقه :
مسیر اول : مسیر پیشوا - قلعه بلند - مبارکیه ( محیط بانی ) و سپس قصر بهرام
مسیر دوم : مسیر گرمسار - لجران - کهک - جاده سنگفرش گرمسار و سپس قصر بهرام
مسیر سوم : ورامین - چرمشهر - بند علی خان - کوه های دوازده امام - مبرکیه و سپس قصر بهرام
مسیر چهارم : کاشان - آران - مرنجاب - سفیدآب و سپس قصر بهرام
نکات ایمنی : اگر از مسیر جنوبی قصد عزیمت دارید ( مسیر سفیدآب ) از مسیر خارج نشوید . این منطقه دارای باتلاقهای فراوان است .
مسیر جاده سنگفرش برای خودرو پیشنهاد نمی شود .

لینک درس گذشته : http://persianist.blogspot.com/2009/10/httppersianist.htmlg







۱۳۸۸ آبان ۵, سه‌شنبه

از موسیقی اعتراضی تا اعتراض به موسیقی

این متن مقاله جدید من در مجله رپ فارسی است.
موسیقی را در قبل از زمان مشروطه تنها در دو فضا شنیده می شد. یکی جنبه خصوصی داشت، در منزل بزرگان و اهل ادب که بزرگان گردهم می آمدند و دیگری در بین عوام بود در مراسم عروسی، که شامل پاگشا، عروس کشون و دیگر مراسم میشد. اما انقلاب مشروطه که بر فرهنگ و اندیشه ایرانیان تاثیر گذاشت این هنر را نیز دستخوش تغییر کرد. موسیقی از خانه بزرگان خارج شد، با ادبیات عامیانه مخلوط گردید و در فضای آرمان خواهی آن دوران با صدای عارف قزوینی به گوش رسید. تصنیف هایی که امروزه عنوان اجداد موسیقی اعتراضی فارسی را یدک می کشند


موسیقی اعتراضی، موسیقی سیاسی که مبتنی بر شعار باشد نیست. موسیقی اعتراضی، موسیقی است دارای خواستگاه اجتماعی که آرمان های فراموش شده جامعه را طلب می کند. گاه مانند "جمعه" فرهاد، به بازخوانی یک رویداد تاریخی اجتماعی می پردازد و گاه در "یار دبستانی من" فریدون فروغی از درد مشترک لایه ای از اجتماع سخن می گوید. موسیقی اعتراضی پس از مشروطه به سکوتی چند دهه ای فرو رفت تا در غالب ترانه های اعتراضی اواخر دهه چهل و دهه پنجاه در غالب موسیقی پاپ دوباره متولد شود.

در بعد از انقلاب موسیقی اعتراضی بار دیگر اگر چه خاموش نشد اما کم رنگ گشت. هرچند ترانه های حماسی فریدون فرخزاد را نباید از یاد برد. اما نسل جدید ایران پایه گذار سبک جدید موسیقی اعتراضی بود که این بار در غالب متفاوت تری متولد میشد. سبکی که در پیش از آن برای موسیقی اعتراضی در فرهنگی متفاوت استفاده شده بود این بار با سازها و ملودی های ایرانی بار دیگر متولد شد. رپ فارسی از جهتی با موسیقی اعتراضی دوران مشروطه شباهت داشت؛ آرمان خواهی و وطن پرستی بخشی جدا نشدنی از آن بود. بهرام، یاس و هیچکس پیشروان این راه بودند و در کنار آنها صدها نفر دیگر این راه را با آنان می پیمودند. هر چند در نیمه دیگر کره زمین، که زادگاه این سبک به شمار می رفت، دیگر از این غالب برای آرمان خواهی اجتماعی استفاده نمی شد ، اما در این سو این غالب موسیقی توده های جوانان را با یکدیگر پیوند می داد، و به مانند دوران مشروطه، اعتراض را عامیانه تر می ساخت. این دوران هم دیری نپایید.

عوامل زیادی را در خاموش شدن این جریان اعتراضی ذکر می کنند. برخی علت افول آن را در عوامگرایانه شدن آن ذکر کرده و برخی دیگر اختلاط سبک های دیگر در آن را باعث افول آن می دانند. عده ای دیگر از منتقدان نیز بی مایه بودن این سبک موسیقی را علت تغییر جهت آن می خوانند. به باور من آنچه باعث اعتراض به موسیقی اعتراضی شد، را نباید در امتزاج آن با سایر سبک ها دانست زیرا مفهوم موسیقی اعتراضی بسیار ریشه ای تر از این است که با امتزاج سبک ها و تشکیل غالبی جدید از بین برود. حقیقت این است که موسیقی آرمان خواه غالبش را بر حسب شرایط فکری اجتماع تغییر می دهد. در شرایط ادیبانه مشروطه، تصانیف گرانسنگ را بر می گزیند، و در فضای کوچه بازاری و گفتاری اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد، غالب عامیانه رپ را ترجیح می دهد.

امروزه موسیقی اعتراضی را می توان در غالب های جدیدی مشاهده کرد. می توان آن را حرکتی رو به آینده دانست مانند آثار گروه کیوسک ، یا آن را با ریشه هایی به گذشته پیوند داد مانند آثار محسن نامجو. در شرایط روشن فکری و ادبیات نوین معاصر این غالبی است که موسیقی اعتراضی برگزیده. غالبی که چکیده همه غالب های پیشین را دارد. هم به دوران مشروطه شبیه است و هم شباهت هایی به غالب رپ در بسیاری از آثار آن به چشم می خورد. موسیقی اعتراضی که از خانه های بزرگان آغاز شد و در حدیث های عامیانه کوچه و بازار تجلی یافت امروز مسیر جدیدی را طی می کند تا صدایی باشد از آرمان خواهی جامعه آرمان خواه ایرانی

۱۳۸۸ آبان ۳, یکشنبه

تئوری موسیقی- درس دوم- کلید سل و کلید فرانسوی




لینک درس گذشته : http://persianist.blogspot.com/2009/10/blog-post_23.html

در درس گذشته راجع به کلیاتی در زمینه تئوری موسیقی صحبت شد. در درس امروز راجع به کلید های تریبل ( کلید سل و کلید فرانسوی) صحبت می کنیم
اجازه بدهید مختصری به انواع کلید ها بپردازیم :

شکل زیر کلیه کلید ها را نشان میدهد. بعضی از این کلید ها متداولند و برخی دیگر منسوخ شده اند.
کلید اول از سمت چپ کلید فرانسوی یا کلید ویولن فرانسوی نام دارد. این کلید در قرن هفدهم و هجدهم اکثرا در فرانسه رواج داشته و برای نوشتن قطعات فلوت و ویلن از آن استفاده می شده است. در این کلید سل بر روی خط اول قرار داشته و نت های دیگر در بالا و پایین آن قرار میگرفته اند. یکی از خواص این کلید این بوده که محل قرار گیری نت ها همانند نت های بیس ( کلید فا) بوده اند با این تفاوت که دو اکتاو بالاتر قرار داشته اند. لازم به توضیح است که در درس هارمونی به نام نت ها در کلید های مختلف می پردازیم.

کلید دوم کلید سل است که متداول ترین کلید برای نوشتن قطعات موسیقی به شمار می رود. این کلید بر روی خط دوم واقع شده و نت سل نیز بر روی این خط واقع می شود. این کلید را کلید تریبل نیز می نامند. چون امروزه تنها همین کلید سل متداول است، بنابراین کلید سل و کلید تریبل مترادف حساب می گردند. همچنین سابقا نیز این کلید به عنوان "کلید ویولن" نامیده می شده است. این کلید برای نوشتن قطعات در سازهای فلوت ، ابوا ، هورن انگلیسی، انواع کلارینت و ساکسیفون ، فلوت کیسه ای ، یوفونیوم ، باریتون، ترومپت ، گیتار ، ویبرافون ، زیکرافون و بسیاری از سازهای دیگر کاربرد دارد که در درس سازشناسی به طور تخصصی مورد بررسی خواهد گرفت. نت هایی که در این کلید بر روی خطوط حامل قرار می گیرند از می اکتاو 4 ام شروع شده و به فای اکتاو پنجم ختم می شود.

در آخر این درس هم مطابق درس قبل درس را با غزلی از غزلیات حافظ پایان می بریم و آن را در حد امکان تفصیر می کنیم:
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما
ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون روی سوی خانه خمار دارد پیر ما
در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم کاین چنین رفته‌ست در عهد ازل تقدیر ما
عقل اگر داند که دل دربند زلفش چون خوش است عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما
روی خوبت آیتی از لطف بر ما کشف کرد زان زمان جز لطف و خوبی نیست در تفسیر ما
با دل سنگینت آیا هیچ درگیرد شبی آه آتشناک و سوز سینه شبگیر ما
تیر آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش رحم کن بر جان خود پرهیز کن از تیر ما

در بیت اول حافظ می گوید دیشب پیر مسجد به سوی شرابکده آمد و حافظ ار همراهانش می پرسد که اکنون که این اتفاق افتاده و امام مسجد ساکن میخانه شده ، تدبیر و روش ما چیست
در بیت دوم می گوید : ما که از میخانه به حقیقت و خدا پرستی زسیده ایم حالا این پیر مسجد رو به میخانه آورده است
در بیت سوم می گوید : در راه رسیدن به حقیقت، ما صوفیان و دیگر خدا پرستان همه در یک مسیر حرکت می کنیم و از روز نخست آفرینش نیز چنین روشی بوده است.
در بیت چهارم حافظ منطق عقلی فلاسفه را مورد اشاره قرار می دهد و می گوید که اگر عقل انسان بداند که به وسیله دل می توان به چه حس و حالی از کشف حقیقت دست یافت، همه عاقلان و فلاسفه مانند ما صوفیان دیوانه می شدند.
در بیت پنجم حافظ از لطف و خوبرویی پروردگار به عنوان راه گشای مسیر صوفیان یاد می کند و می گوید که خوشرویی لطف از ارکان تصوف است.
در بیت ششم حافظ به اهل مسجد رو کرده و می گوید آیا شما نیز در دل هایتان آه ۀآتشناک و سوز سینه ما صوفیان را حس می کنید؟
در بیت آخر حافظ بر خودش نهیب می زند و می گوید که آه نکش زیرا آه تو از روزگار گذشته و ملکوت خداوندی می رسد پس بر جان خود و دیگران رحم کن و آه خود را در دل خود نگه دار

در درس بعدی در مورد کلید های دو صحبت خواهیم کرد. لینک درس گذشته را در زیر می گذارم:
http://persianist.blogspot.com/2009/10/blog-post_23.html

۱۳۸۸ آبان ۱, جمعه

تئوری موسیقی - درس اول - مقدمه





در این درس به تئوری ظاهری موسیقی می پردازیم. منظور از تئوری ظاهری تمام نکاتی است که در یک قطعه موسیقی به چشم می خورد و شامل نت ها ( از لحاظ مدت زمانی) ، سکوت ها، کلید ها ، میزان ها ، علامت های حسی، تکرار ها، کسر میزان و ... میشود. مباحثی که ظاهری نیستند مانند هارمونی، فواصل ، ارزش نت ها از لحاظ فاصله ها (پرده و نیم پرده) ، گام و ... در تئوری تحلیلی موسیقی ( هارمونی) در چهار جلد ارائه خواهند شد.


نوشته ای را در نظر آورید. در اولین نگاه این نوشته از خطوط و حروفی که بر روی این خطوط قرار گرفته اند تشکیل شده اند. در مرحله دوم این نوشته از پاراگراف ها و جملات تشکیل شده و در مرحله سوم از لغات و عبارات. یک قطعه موسیقیایی نیز مانند یک نوشته ادبی از خطوط و حروف و کلمات و جمله ها تشکیل شده است. در یک قطعه موسیقی، نت ها نقش حروفی را دارند که در روی 5 خط و بین آنها قرار میگیرند. این 5 خط را خطوط حامل می نامیم. نت ها می توانند بر روی این خطوط واقع شوند یا در فاصله بین آنها قرار بگیرند. هر نت با توجه به محلی از این خطوط که قرار میگیرد یک نام دارد و یک صدا را نشان می دهد. این نت ها در اصللاح بین المللی به ترتیب به صورت زیر خوانده میشوند:
محل قرار گیری این نت ها به کلید قطعه بستگی دارد. کلید یک قطعه مانند زبان یک نوشته است و تا زمانی که کلید یک قطعه شناخته نشود تشخیص نت های آن امکان پذیر نخواهد بود. در شکل زیر مطالب آموخته شده را مرور میکنیم

در شکل که از قطعه دانوب آبی اثر اشتراوس آهنگ ساز اتریشی انتخاب شده است دو نوع از کلید ها نشان داده شده اند ( این دو نوع متداول ترین کلید ها می باشند) این کلید ها را کلید سل و کلید فا می نامند. کلید ها انواع زیادی دارند که در آینده به آن می پردازیم. در شکل بالا 5 خط حامل را ملاحظه میکنید و میبینید که نت ها بین خطوط و روی خطوط قرار گرفته اند. در بعضی از قطعات که برای دو دست نوشته شده اند ( مانند اکثر قطعات پیانو) دو سری از خطوط حامل را به وسیله یک آکولاد به یکدیگر مرتبط میکنند که در این حالت به مجموعه آن خطوط حامل بزرگ گفته میشود. بعد از علامت کلید ، علامت کسر میزان یا علامت میزان قرار میکیرد که مفهوم آن در آینده توضیح داده میشود. لازم به ذکر است که تشخیص نت ها در کلید های مختلف را در درس هارمونی به طور مفصل برایتان توضیح خواهم داد
در درس آینده بخشی از کلید ها را مرور خواهیم نمود و این درس را با رباعی از خیام به پایان می بریم:

گر می نخوری طعنه مزن مستانرا بنیاد مکن تو حیله و دستانرا
تو غره بدان مشو که می مینخوری صد لقمه خوری که می غلام‌ست آنرا

توضیح: این بیت اشاره دارد به کسانی که خود را بیش از دیگر مقید به اسلام می دانند می گوید که از اینکه شما شراب نمی نوشید احساس غرور نکنید بلکه این لغمه هایی که می خورید و بسیاری از امور روزانه تان توسط کسانی پرورده می شود که شراب می نوشند پس از اخلاق به دور است اگر بر آنان خرده بگیری

۱۳۸۸ مهر ۲۹, چهارشنبه

مطالب جدید وبلاگ



در این پست مطالبی که از این پس در بلاگ خواهم نوشت را فصل بندی می کنم. بعضی از این مطالب آموزش موسیقی بوده و بعضی دیگر جنبه عمومی دارند. ضمنا بعضی از آثارم نیز در وبلاگ قرار خواهد گرفت. مطالب آموزش موسیقی به چندین دسته تقسیم خواهد شد. بخش اول تئوری موسیقی ( از دیدگاه زمان) است. بخش دوم هارمونی و کنتراپوان است که خود در 4 جلد ( مانند منابع کلاسیک ) خواهند آمد. بخش سوم ، مطالبی در مورد استدیو ، میکس و مسترینگ است که خیلی مفصل می باشد. بخش چهارم ، آموزش آهنگسازی ( روش هایی برای ابداع و پرورش خلاقیت) و نیز تنظیم ( ارکستراسیون) است. در این بخش سعی می کنم مسائل روز مانند آموزش نرم افزار و تکنیک های جدید و غیره را نیز در حد امکان بگنجانم. بخش های دیگر آموزش موسیقی شامل سبک شناسی ، آشنایی با فرم در موسیقی ، آشنایی با موسیقی مقامی ایران، آشنایی با موسیقی نواحی ایران و سازشناسی است. چنانچه علاقه مند به ارائه مطالب دیگری نیز هستید در قسمت نظرات بنویسید.

در بخش عمومی مطالب به دو دسته تقسیم می شوند. بخشی آثار موسیقیایی من است و بخشی شامل داستان های کوتاه من ، شعر ها ، ترجمه ها ، تفسیرآثار ادبیات فارسی ، مقالات تاریخی ،فلسفی ، علمی و ایران شناسی که در حوزه تخصص من می گنجند قرار خواهند گرفت.همچنین مقالاتی که در سایر سایت ها مینویسم ( در ارتباط با موسیقی) نیز در وبلاگ خواهم آورد. امید است که تلاش نگارنده تاثیر مثبتی بر فرهنگ و موسیقی ایران داشته باشد. سعی خواهم نمود هر مطلب را با شعری از ادبیات فارسی به پایان ببرم. از نظرات سازنده شما پیشاپیش تشکر میکنم

چون ابر به نوروز رخ لاله بشست***** برخیز و بجام باده کن عزم درست
کاین سبزه که امروز تماشاگه ماست ***** فردا همه از خاک تو برخواهد رست

۱۳۸۸ مهر ۱۸, شنبه

عافیت طلبی ،راهی که سرانجامش احمد آباد است.




محمد مصدق در آن روز ها که هنوز مصدق السلطنه صدایش می کردند ، والی فارس بود و از سنخ ملک و رعیت همه را به حد کمال دارا. می توانست سال ها در کنار آن آسوده بخوابد و بخواباند و از گزند سیاست در امان باشد. می توانست افسار سیاست را به قوام السلطنه ها بسپارد و فرسنگ ها راه را بر خود هموار ننماید تا در دادگاه لاهه از حقوق همان رعایا ، که او آنها را ملت ایران نامید ، دفاع نماید. می توانست سال ها در آزادی در املاکش زندگی نماید ولی ترجیح داد آزادی همان مردمان را به بهای بند خویش ببیند. ترجیح داد سال ها در احمد آباد زندانی باشد و حتی دوستدارانش را از مراسمی ساده بر مزارش محروم کند اما تسلیم نشود. به راستی چرا ؟ به راستی چرا مصدق چهره برجسته استقامت و عدم عافیت طلبی در روزگار معاصر است ؟ چرا در زمانی که شاهزادگانی به مانند او کمر به فروختن ایران بسته بودند، این نواده عباس میرزا خود را برای مواجهه با بی مخ های روزگار آماده کرده بود ؟ از زندگی این بزرگ مرد چه درسی می توان گرفت ؟

آیا به راستی ما می توانیم چشم هایمان را ببندیم و تنها به فکر خویش باشیم ؟ مصدق اکنون بخشی از هویت ما شده است، آیا عافیت طلبی شخصی ما نادیده گرفتن هویت خودمان نیست ؟ و به راستی ملتی که هویت خود را نادیده می گیرد به چه می خواهد برسد ؟ آیا تا به حال کوشیده ایم که رفتار هایمان را با این معیار بسنجیم ؟ آیا قدمی برای جمع خودمان برداشته ایم ؟ مصدق به انسان به عنوان موجودی مجرد نمی نگریست. انسان در نظر او تجسم جمعی از افرادی بود که تلاش می کنند ، پیروز می شوند ، شکست می خورند و زندگی می کنند . فقط او نبود که به خاطر عافیت طلبی برخی به احمد آباد تبعید شد، احمد آباد تبعید گاه همه کسانی بود و هست که سعادت خویش را در سعادت جامعه خویش دیدند. امروز بیایید معیاری نو داشته باشیم. الگو های خود را کسانی انتخاب کنیم که در کنار هم بودند نه در کنار املاک خود به پاسبانی مشغول. بیایید قدم هایمان را برای همدیگر برداریم "که این درد مشترک هرگز جدا جدا درمان نمی شود."

شاهین پژوم
18 مهر 1388