این قسمت اول مقاله منه که در مورد موسیقی ترکمن نوشته بودم. از این که خیلی دیر به دیر آپدیت می کنم متاسفم. از این به بعد این روند سرعت بیشتری می گیره.
ترکمن ها، قومی ترک نژاد هستند که سال ها پیش از سرزمین های مرتفع غرب چین به چمنزار های آسیای میانه و کناره های خزر آمده اند. تاریخ شفاهی چنین قوم مهاجری سرشار از نغمه های کوچ و نبرد با اقوام مختلف است. جمعیتی در حدود دو میلیون از هشت میلیون ترکمن در ایران زندگی می کنند.مانند بسیاری از اقوام ساکن فلات ایران که اشعار استوره ای خود را به مدد شاعران بومی وارد هنرهای نمایشی و ترانه های قومی خود کرده اند، تاریخ اسطوره ای قوم ترکمن نیز توسط شاعر نامدارش مختوم قلی مرادی به صورت تصنیف هایی در آمده که به آن "موقام" یا مقام می گویند. تصنیف هایی که تعداد باقیمانده آن را تا به امروز به چهل یا پنجاه تصنیف بالغ دانسته اند. مردمان ترکمن از موسیقی برای روایت گذشته و زادگاه این قوم کوچنشین استفاده می کنند که توسط راویان این موسیقی که "بخشی" نامیده می شوند، به نسل های حاضر و بعدی منتقل می شود. به سبب وجود حکومت های مهم ترکمنی در تاریخ ایران مانند سلجوقیان، ترانه های موسیقی ترکمنی دو خواستگاه و محتوی کاملا متفاوت دارد. اولی به شرح حال شاهان می پردازد و دیگری روایت هر روز عامه مردمی است که اکثرا به دامداری و کشاورزی می پرداخته اند. بر همین اساس، سوز و گداز هجران را نیز همچون در موسیقی ایل قشقایی و بختیاری، در میان آواز "موقام" های ترکمنان می توان شنید. موسیقی محلی نواحی مختلف ایران عمدتا دو زمینه و غالب متفاوت دارد. اولین تِم موسیقی محلی ، موسیقی رقص و شادی و پایکوبی است که با ترانه هایی طربناک که در قدیم از آن به "لهب و لهب" یاد میشده، شناخته می شود. موسیقی که اغلب در مراسم عروسی استفاده می شده اما امروزه کارکردی متفاوت در موزه کم بازدید هنر های بومی یافته است. قسم دوم موسیقی محلی اما هیچ نشان از طرب ندارد؛ موسیقی محزونی است که با تکرار های ناهمگون خود فضایی عرفانی ای را پدید می آورد که با موسیقی عرفانی شمال هندوستان شناخته شده است اما اصالتا ریشه ای خراسانی دارد
موسیقی ایل ترکمن جنبه های گوناگونی دارد و مقام ها (تصنیف ها) در زمینه های گوناگونی طبقه بندی شده و اصولا کاربرد متفاوتی داشته اند. بخش اول این تغزلات، بخشی است که قدمت چند صد ساله دارد و حاصل اشعار شاعرای ترکمن به خصوص مختوم قلی مرادی است. در بخش دوم، تاریخ حماسی ترکمن جانمایه مقام ها می شود. منظومه های حماسی و غنایی ای مانند زهره و طاهر، شاه صنم و غریب، و حمرا و حوری لقا از نمونه های این بخش موسیقی ترکمنی دارد. داستان های غنایی این منظومه ها بسیار از لحاظ ساختار و اجزا با داستان های غنایی فارسی تفاوت دارد. نکته جالب اینکه ادبیات و افسانه های ترکمنی نیز مانند موسیقی آن وامدار اقوام پیرامون خود بوده اند. نگاهی به خلاصه منظومه زهره و طاهر این امر را روشن می نماید
زهره دخترپادشاه وطاهر پسروزیر دوعاشق مکتب خانه ای که قرار بود شاه زهره را به عقد طاهر درآورد ولی بد قولی شاه وبه دنبال آن با صندوق به دریا انداخته شدن طاهر پیش آمد و او به بغداد می رسد وماهم دختر شاه بغداد عاشق او می شود طاهر بعد از هفت سال به تاتار مسکن زهره بر می گردد نقش قره باتر که به زور می خواهد زهره را به عقد خود در آورد نقش ظالم در مقابل مظلوم است بااطلاع پدر زهره از برگشت طاهر دستور قتل او را می دهد بعد از قتل طاهر زهره خود کشی می کند وبه دنبال آن قره باتر نیز خود کشی می کند قبر او وسط قبر طاهر وزهره قرار می گیرد شبی پدر زهره در خواب می بیند که از روی قبر زهره وطاهر لاله ی سرخی روییده به هم چسبیده بالا می روند ولی خاری در وسط مانع پیوند آنها می شود زهره در خواب به پدر می گوید در زمان حیات مانع ازدواج ماشدی حالا که مردیم اقلا این خار رااز میان ما بردار از طرف دیگر ماهم دختر شاه بغداد با شنیدن مرگ طاهر که عاشق او بود لشکر به تاتار می کشد و طی جنگی پدر زهره را شکست می دهد در این ایام به امر خداوند زهره وطاهر زنده می شود وطاهر با هر دو یار خود به خوبی زندگی می کند وپادشاه آشپز آنها می شود...
در بخش سوم یکی از رسم های این قوم که با موسیقی آمیخته شده، به نام ذکر خنجر نمود می یابد . ناله ساز دو تار همراه با حرکات موزون و ناگهانی نوازنده، قدرتی دو چندان یافته تا در مخاطب اثر کرده و او را با اتصالی عرفانی به خلسه برساند. بیماری که به باور ترکمنان ارواح پلید در او حلول کرده اند در محاصره تار و تارزن قرار می گیرد تا بر اثر یک جاذبه از تسخیر پلیدی ها پاک شود. ترکمنان همان طور که به طب گیاهی در درمان بدن خود اعتقاد دارند از موسیقی نیز برای درمان روح پریشانانشان استفاده می کرده اند. گوشه هایی که در این دستگاه برای این منظور نواخته می شود شباهت زیادی به دو تار خراسانی دارد که سرشار از تکرار های غیر یکسان و بعضا ناهمگون است. ترکیب این تکرار ها و ناهمگونی ها، به همراه ریتم منحصر به فرد دوتار، مانند چرخدنده هایی که در تعامل با هم یک ساعت مکانیکی را می چرخانند، باعث حرکت مغز و سیستم عصبی می شود. عکس العمل این سیستم عصبی در مواجهه با تغییرات ناگهانی این چرخدنده ها، که همان ملودی، ریف و ریتم ساز هستند، باعث شک روحی به دستگاه عصبی شده و بر روی روان بیمار تاثیر می گذارد
اما رقص خنجر از آغاز تا امروز به این سبک برگذار نشده است. این مراسم که از موسیقی و بالخص دوتار در آن برای درمان روح و روان استفاده می شود از سه قرن پیش از اسلام به عنوان آیینی نمایشی با خواندن سرودهای حماسی رواج داشته است. این مراسم ظاهرا قبل از شروع شکار انجام می شده است و شاید اثر گرفته از مراسمی باشد که در گذشته های دور قبل از میدان نبرد با قبایل دشمن برای روحیه گرفتن انجام می شده است. شاید به دست گرفتن خنجر که امروزه در بین غزل خوانان این مراسم متداول است یادگار چشمه تاریخی، حماسی این سنت قومی باشد. با ظهور اسلام، جانمایه این رسم نیز تغییر یافت و از سرودهای حماسی به رویکردی مذهبی و عارفانه رسید. علت این تغییر رویکرد را در دو نکته می توان جستجو کرد. عامل اول که یک عامل داخلی است، ظهور اسلام به عنوان یک ایدئولوژی در بین افراد ترکمن است که بر زندگی سیاسی و اجتماعی قوم ترکمن تاثیر گذاشته است و عامل دوم، کاهش جنگ های قبیله ای و تغییر شرایط اولیه حاکم بر این رسم است به طوری که با کم شدن جنگ ها و برخورد های قبیله ای، این رسم نیز به عنوان یک عضو زنده فرهنگی در قوم ترکمن تغییر کاربرد داده و از یک مقدمه جنگ، به بازخوانی حماسه ها و در مرحله بعدی با تغییر جانمایه یه یک رسم مذهبی بدل شده است. به نظر می رسد که این تغییر رویه بیشتر تحت تاثیر عوامل زمانی و طبیعی تاثیر گذار بر هویت فرهنگی قوم ترکمن بوده تا اینکه تحت فشارهای سیاسی انجام گرفته باشد. امروزه با تحول در مبانی بنیادی رسم ذکر خنجر، شیوه اجرای آن نیز تفاوت یافته است گرچه هنوز شیوه اجرای عرفانی آن به همراه ساز در تاریخ شفاهی این قوم وجود دارد